موضوعات مرتبط: عکس ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:عکس نوشته های نیچه " نیچه , | 2:27 بعد از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:سوال, | 8:30 بعد از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

1-انسانیت مرده

مارا چه شده؟؟
مارا چه شده ؟ غرق در خودیم ، یاد خود را غرق ؟؟؟
کاش دستی
آهنگی
اشکی
کند بیداااااااار
دل خفته انسانيت امروز را
مارا چه شده ؟؟
عصر فضاست ؟؟ یا عصر غذاست ؟؟
در عجبم ، گرچه هیتلر مرد
هلیکوپتر ها آدمها را میکشند ، هنوز . . .
کاش سکوتی
قطره ای آب
ولی نه
انسانيت ما خفته در خواب
دلش مرده ، نه یک سال ، بلکه صدهاسال ...
کجایییییی
آی محمد کجایییییی
آی حسین
آی گاندی
آی انسانها کجاییید
شمارا به خدا
دست مارا در این مرداب بگیرید
که انس ...
(ادامه شعر)



2. نام شعر:
مگرانسانیت خواب است؟شاعر: مجید حکاکزاده

در این وادی سرد و گم
چرا گیج اند همه مردم ؟
چرا بر جهل می کوبند ؟
چرا مات اند و سردرگم ؟
چرا در شهر خود هیچیم ؟
چرا منگیم ؟ چرا گیجیم ؟
مگر آزادگی مرده ست ؟
چرا باور کنیم پوچیم ؟
چرا معکوس می بافیم ؟
چرا سردیم و الافیم ؟
چرا درمانده و نالان ؟
چرا افسرده در قافیم ؟
مگر انسانيت خواب است ؟
چرا اینگونه می بازیم ؟ ...
(ادامه شعر)



برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:اموزنده ,انسانیت,, | 6:30 بعد از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |


حبیب آقا، نه کافه رفته است، نه کتاب خوانده است

و نه سیگار برگ برلب گذاشته و کلاه کج بر سر،

نه با فیلم تایتانیک گریه کرده است و نه ولنتاین میداند چیست!

اما صدیقه خانم که مریض شد، شبها کار میکرد و صبحها به کار خانه میرسید....

در چشمانش خستگی فریاد میزد، خواب یک آرزو بود،

اما جلوی بچه ها و صدیقه خانوم ذره ای ضعف بروز نمیداد.

حبیب آقا عشق را معنا میکرد، نمایش نمیداد....

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:اموزنده ,انسانیت,عکس, | 6:20 بعد از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:سوال, | 5:37 بعد از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |
 
چیز دیگری دراین قسمت ننویسید
ممنون می شم

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:بازی, | 5:29 بعد از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:سوال, | 5:24 بعد از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:سوال, | 5:23 بعد از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

به انسانیت و شعور خودت چه نمره ای میدی ؟؟؟؟؟؟


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:سوال, | 5:11 بعد از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:سوال, | 5:8 بعد از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:سوال, | 5:7 بعد از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:, | 7:10 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

اگر روزی بافت های تنم را پاره پاره کنند

و بند بند وجودم را از هم بپاشند

و از بافت های تنم طنابی بسازند

و با آن طناب دارم بزنند

و وجودم را بر روی خارهای بیابان بکشند

و تمام تنم را تکه تکه کنند

و هرتکه از تنم را به منقار کلاغی بدهند

و کلاغ را به دریا بیندازند ،

باز هم فریاد خواهم زد که یک نفر را دوست دارم

و آن هم مادرم است.

دوستت دارم مادر……


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:مادر,انسانیت, | 5:46 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

به نظر شما چرا باید بعضیها با جنس مخالف خود رابطه داشته باشند؟

                              اخماخماخماخم


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:, | 5:29 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

 

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:, | 2:54 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:فقر , | 2:53 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |
 
 
مهم نیست چه دینی داری
   مهم نیست چه عقایدی داری
          مهم نیست در چه کشوری هستی
    مهم نیست پوشش تو چیست
     علامت ها نماد ها مهم نیستند
       پلاک ها و نشانه ها مهم نیستند
         مهم آن است
              که هر چه هستی
                           هر که هستی
                              با انسان دیگری هم دل باشی

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:عکس زیبا ,انسانیت, | 2:29 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |


 

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:عکس,عکس نوشته,انسانیت, | 2:24 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |
تست جالب احساسی هستید یا منطقی؟

به ادامه مطلب برید


برچسب‌ها:

تاريخ : 3 مرداد 1393برچسب:, | 1:15 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

اس ام اس های جالب شب امتحان

 

 

 

اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده بدان امتحان دارد و هیچ کاری نکرده

 

 

 

* * * * * * * * * * * *

 

 

 

دعای شب امتحان

 

الدعا فی لیالیّ الامتحانیه

 

اللهم اهد کل الشّوت و المشنگ، لا یعلم من دروسهُ بقدر بز اخفش.

 

آمین یا کاشف المضطربین فی اللیالی الامتحانیه

 

 

 

* * * * * * * * * * * *

 

 

 

راه مبارزه با خواب شب امتحان

 

استفاده از چوب کبریت بین پلک بالا و پایین

 

نوشیدن قهوه و چای پر رنگ به مقدار فراوان

 

بهره گیری از آب یخ

 

اقدام به خود زنی

 

* * * * * * * * * * * *

 

یادم آید روز دیرین، خوب وشیرین، اول ترم، وقت بسیار، درس اندک…

 

اما اینک روز آخر، روز تلخ امتحانات، آخر ترم، وقت اندک

 

درس بسیار، درس بسیار، درس بسیار !

 

 

 

* * * * * * * * * * * *

 

 

 

بوی شوم امتحان آید همی, یار صفر مهربان آید همی

 

ما ز تعلیم وتعلم خسته ایم،دل به امید تقلب بسته ایم

 

مابرای کسب مدرک آمدیم،نی برای درک مطلب آمدیم !

 

 

 

* * * * * * * * * * * *

 

 

 

پیش از آن که با استاد مــَچ شوی /  لحظه ی امتحان دادنت ناگزیر می شود!

 

آی سرکوفت و ضد حال همیشگی /  ناگهان چقدر زود آخر ترم می شود!

 

 

 

* * * * * * * * * * * *

 

 

 

هان ای کسانی که ازکتاب هایتان به عنوان اشیائی دکوری استفاده کرده اید

 

اکنون فقط یک معجزه می تواند کارنامه شما را زیر و رو کند !

 

ستاد ایجاد رعب و وحشت شب امتحان !

 

 

 

* * * * * * * * * * * *

 

 

 

به اندازه چای داغ شب های امتحان دوست دارم

 

اما …..  اضطراب نمی گذارد

 

نه گرمایت را حس کنم نه آرامشت را !!

 

 

 

* * * * * * * * * * * *

 

 

 

من همه کتابامو۲ دورکامل خوندم، توچطور؟

 

ستاد ایجاد وحشت میان دانشجویان

 

 

 

* * * * * * * * * * * *

 

 

 

شیر یا خط دانشجویی :

 

اگه شیر اومد میخوابم !

 

اگر خط اومد فیلم میبینم !

 

اگه راست ایستاد درس میخونم !!

 

 

 

* * * * * * * * * * * *

 

 

 

تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبیر خردمند را !

 

 

 

* * * * * * * * * * * *

 

 

 

قانون پایستگی واحد :

 

واحد ها نه از بین میروند و نه پاس میشوند

 

بلکه از ترمی به ترم دیگر انتقال میابند !

 

 

 

* * * * * * * * * * * *

 

 

 

این منم ، تازه از سر جلسه امتحان بلند شدم

 

همه چی عادیه ، هیچ چیز غیر طبیعی نمیبینید !

 

پوشک دانشجویان ایزی لایف مخصوص امتحانات !

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : 3 مرداد 1393برچسب:, | 1:15 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |
 

 

در چیبوک،روستایی کوچک در شمال نیجریه،یک گروه تروریستی اقدام به دزدیدن 234 دختر از مدرسه شان کردند.43 نفر از آنها موفق شدند که فرار کنند.اما 191 نفر باقیمانده هنوز مفقودند.بیایید این خبر را منتشر کنیم و دعا کنیم که تمام آن 191 دختر پیدا شوند و به خانه،نزد خانواده هایشان بازگردند...

#Bring back our girls

ترجمه شده توسط دوست وبلاگیم از اینستاگرام فرهاد نجفی

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : 3 مرداد 1393برچسب:, | 1:15 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : 3 مرداد 1393برچسب:, | 1:15 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |
 عکسهایی که نشـان میدهد انسـانیت هنوز هم وجـود دارد !


A father and mother kissing their dying little girl goodbye. If you are wondering why all the medic people are bowing: in less than an hour, two small children in the next room are able to live thanks to the little girl's kidney and liver

یک پدر و مادر در حال بوسیدن و خداحافظی از دخترک مرده شان هستند، شما متعجب خواهید شد اگر بدانید چرا تمام کادر پزشکی مشغول تعظیم و احترام به این پدر و مادر هستند،چون در کمتر از یک ساعت در اتاق کناری دو تا کودک توانایی زندگی دوباره یافتند که علتش کلیه و کبد اهدا شده این دختر کوچک بود


برچسب‌ها:

تاريخ : 3 مرداد 1393برچسب:, | 1:15 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |
 عکسهایی که نشـان میدهد انسـانیت هنوز هم وجـود دارد !


برچسب‌ها:

تاريخ : 3 مرداد 1393برچسب:, | 1:15 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |



از پل نامردان عبور نکن


بگذار تو را آب ببرد

از ترس شیر به روباه  پناه  نبر

بگذار شیر تو را بخورد

ببر باش و درنده

 

ولی از کنار آهوی بی پناه به آرامی گذر کن
--------------------------------------------------------------------------------



از میان دو واژه انسان و انسانیت،

اولی در میان کوچه‌ها

و دومی در لابلای کتاب‌ها سر‌گردان است.

برچسب‌ها:

تاريخ : 3 مرداد 1393برچسب:, | 1:15 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |


از مرگ نترسید

از این بترسید که وقتی زنده اید

چیزی درون شما بمیرد به نام "انسانیت
"

برچسب‌ها:

تاريخ : 3 مرداد 1393برچسب:, | 1:15 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |
از همان روزی که دست حضرت قابيل
گشت آلوده به خون حضرت هابيل
از همان روزی که فرزندان آدم
زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشيد
آدميت مرد,
گرچه آدم زنده بود! ازهمان روزی که يوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون ديوار چين را ساختند
آدميت مرده بود! بعد دنيا, هی پر از آدم شد و اين آسياب
گشت و گشت
قرن ها از مرگ آدم هم گذشت
ای دريغ,
آدميت برنگشت!

گشت و گشت
قرن ما روزگار مرگ انسانيت است
سينه دنيا ز خوبی ها تهی است
صحبت از آزادگی ,پاکی ,مروت, ابلهی است
صحبت از موسی و عيسی و محمد نا بجاست
قرن "موسی چومبه "هاست

روزگار مرگ انسانيت است
من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در زنجیر
-حتی قاتلی بر دار-
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام زهرم در پیاله اشک و خونم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم؟

صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای جنگل را بیابان می کنند
دست خون آلود را پیش چشم خلق پنهان می کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند

صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست

در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبتها صبور
صحبت از مرگ محبت ,مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است


برچسب‌ها:

تاريخ : 3 مرداد 1393برچسب:, | 1:15 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

 

http://cdn.mdjunction.com/components/com_joomlaboard/uploaded/images/Welcome_to_Our_Group-b33d341193ec7bc705692bafc38a4cdb.gif

 

سلام ممنون که به این وبلاگ سرزدید امیدوارم از این وب خوشتون بیاد

 

نوشتن زیباست

اما زیباتراز آن چشمان توست

که به آن نگاه می کند


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1398برچسب:خوش آمدگویی,سلام,, | 1:5 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.