اگر روزی بافت های تنم را پاره پاره کنند

و بند بند وجودم را از هم بپاشند

و از بافت های تنم طنابی بسازند

و با آن طناب دارم بزنند

و وجودم را بر روی خارهای بیابان بکشند

و تمام تنم را تکه تکه کنند

و هرتکه از تنم را به منقار کلاغی بدهند

و کلاغ را به دریا بیندازند ،

باز هم فریاد خواهم زد که یک نفر را دوست دارم

و آن هم مادرم است.

دوستت دارم مادر……


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:مادر,انسانیت, | 5:46 قبل از ظهر | نویسنده : مهران ساکی |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.